پس از اسارت توسط ترکها در طول جنگهای صلیبی ، رابین لاکلی و یک مور ، اظم ، به انگلستان فرار می کنند ، جایی که اظم قول می دهد تا زمان بازپرداخت رابین برای پس انداز زندگی خود بازگردد. در همین حال ، پدر رابین ، نجیب وفادار به پادشاه ریچارد لیونهرت ، توسط کلانتر وحشیانه ناتینگهام به قتل رسیده است ، که به نصب برادر خیانتکار ریچارد ، شاهزاده جان ، به عنوان شاه کمک کرد در حالی که ریچارد در خارج از کشور در حال جنگ با جنگهای صلیبی است. وقتی رابین به خانه برگردد ، عهد می رود که از مرگ پدرش انتقام بگیرد و ریچارد را به تخت سلطنت بازگرداند. حتی اگر ماریان ماریان ، دوست دوران کودکی خود ، نمی تواند به او کمک کند