مادربزرگ و مادربزرگ کاپور با تنها پسر بیوه خود ، کایلاش نات و دخترش اشی که در سن ازدواج است ، زندگی بسیار خوبی دارند. Kailashnath ازدواج دختر خود را با دوستش ، پسر همان ثروتمند آقای Malhotra ، Rohit ترتیب می دهد. اشی این مسابقه را تأیید می کند اما دوست دارد شخصیت روهیت را قبل از ازدواج با او ارزیابی کند. او می فهمد که رویت در سوئیس است و برای ملاقات با او به آنجا سفر می کند. در فرودگاه با یک مرد ملاقات می کند و او را به سمت روهیت می برد و بنابراین هر دو فقط با یکدیگر آشنا شدند تا بدانند که او کسی نیست که به دنبالش است. تلاش های او برای یافتن روهیت ناامید می شود زیرا هر مردی که فکر می کند روهیت شخص دیگری است. اولین تبرئه او که نامش بابی اوبروی است

ویشوانات یک صنعتگر چند میلیونی است که در خانه ای کاملی زندگی می کند و تنها بچه اش ، پسری به نام ویجی است. ویجی به معنای واقعی کلمه با یک قاشق نقره در دهانش متولد شده است و در وسوسه ها و ضعف های زندگی افراط می کند. ویشوانات دوست دارد پسرش ازدواج کند و مسئولیت پذیر باشد. ویجی موافقت می کند که ازدواج کند به شرط اینکه عروس آینده وی توافق نامه ای را امضا کند که ازدواج به مدت یک سال محاکمه می شود و پس از آن ویجی عاشق او نمی شود ، ازدواج فسخ می شود. ویشوانات از دستیار شخصی خود ، مگا می خواهد كه شغل خود را ترك كند و با ویجی ازدواج كند ، اما مگا امتناع می ورزد. مگا از خانواده ای فقیر متشکل از مادرش ، دو خواهر دیگر و یک برادر تشکیل شده است

به عنوان یک مرد دوربین در یک ایستگاه تلویزیونی محبوب QTV کار کرد. شیواجی رائو گاكواد راه خود را پیش می برد و سرانجام به عنوان خبرنگار تبلیغ می شود. یكی از شغل های وی مصاحبه با وزیر ارشد بلراجو چاوهان است. در طول مصاحبه او حقایق واقعی چاهان را برای عموم مردم روشن می کند. در این چوگان که از این مقام تجاوز می کند تصمیم می گیرد که وی را برای روزی که او قبول می کند به عنوان رئیس وزیر انتخاب می کند. شیوجی در دوران تصدی خود تلاش کرد با مجازات افراد نامحرمان ، درست کار اشتباهی را انجام دهد و در عین حال اطمینان حاصل کند که توده ها آنچه را که می خواستند به دست می آورند. اما وقتی زندگی او به حالت عادی برگردد متوجه می شود که دیگر هیچ چیز یکسان نیست

Harris K. Telemacher یک هوادار آخر هفته تعطیله برای یک ایستگاه تلویزیونی محلی لس آنجلس است ، که در زندگی کلیشه خود در لس آنجلس به دنبال معنا است. هریس با کمک یک علامت آزادراه بصیرت و مکالمه آزادراه ، به دنبال تعقیب سارا ، سفر خود را از طریق لس آنجلس آغاز می کند ، گزارشگر انگلیسی که برای تحقیق در مورد مقاله برای لندن تایمز به شهر فرشتگان فرستاده شده است.

در مورد زندگی اردوی ملی ، که اخیراً طلاق گرفته و صاحب یک دختر است ، ناامید شوید ، ANA رابطه برقرار کرده است اما او می خواهد که هر کسی از این موضوع اطلاع داشته باشد. آن روز صبح آنا یک تماس دریافت کرد که می گوید دخترش زنگ زده است و باید او را در مدرسه انتخاب کند ، اما در مدرسه کسی نمی داند که دخترش کجاست. در آنجا او یک تماس ناشناخته از آدم ربایی که دخترش را دارد دریافت کرد و آنها شروع به تهمت زدن به او می کنند. اگر او خواستار بازگشت دختر خود است ، باید کاری انجام دهد و به تدریج منزوی می شود. سرانجام ANA با آدم ربایی رو در رو است

بر اساس داستان واقعی یکی از فاضل ترین قاتلان سریال تاریخ.

در BENEATH آمریكا ، رویای آمریكا برای گروهی از كارگران روزانه بدون مدارك استخدام شده توسط یك زوج ثروتمند (با بازی لین و کالینز و جیمز تاپر) تبدیل به كابوس می شود. آنچه که آنها امیدوارند بزرگترین روز پرداخت آنها باشد ، به یک جنگ وحشتناک برای بقا در عمارت منزوی این زوج تبدیل می شود ، و کسانی که تصور می شوند ناتوان هستند ، باید ثابت کنند که نمی توانند به راحتی از بین بروند.

کریستوف در حال آموزش با واحد ویژه پلیس وین WEGA ، زندگی روزانه تستوسترون ، مبارزات و فشار همسالان است. وقتی وی در طی عملیاتی ، مردی را شلیک می کند که گفته می شود در دفاع از خود است ، همکارانش به سرعت او را به عنوان یک قهرمان جشن می گیرند ، اما دنیای خارج با انتقاد واکنش نشان می دهد. به زودی پس از آن ، وی از حملات هراس رنج می برد و علائم تروما را نشان می دهد. او در حالی که با ناتوانی داخلی روبرو می شود ، از بیرون سعی می کند تا از ظاهر مرد قوی حمایت کند تا وضعیت خود را به عنوان قهرمان از دست ندهد

ALEXANDER MAIER (53) همانطور که هر مشاغل آرزو می کند یک مدیر مالی است: او باهوش ، باهوش ، سریع و کمال گرا است تا خود را رها کند. سالها پیش ، او ارتباط خود را با نفس درونی خود از دست داد و ازدواج با JEANNE FOURQUET-MAIER (44) فقط یک نتیجه منطقی از اخلاق کاری دقیق او بود. این بدان معنا نیست که وی از جدایی رنج نمی برد: اسکندر تمام تلاش خود را می کند تا ارتباط خود را با پسرش THÉO (16) از دست ندهد ، و این امید را ندارد که ژان به او برگردد اگر تنها اولویت های خود را تغییر دهد. اما سپس HANS-WERNER BROCKMANN (59) در زندگی اسکندر رخ داد. مدیر ارشد و سخت گیر آلمانی به عنوان مدیر چرخش در گروه والرس مستقر در زوریخ استخدام می شود

سونیا خانا ، که با مادر بیوه و مریض خود زندگی می کند ، قادر به ایجاد یک زندگی طبقه متوسط نیست ، با یک چالش دیگر روبرو است که باید مادرش را در بیمارستان بستری کند و همچنین با هزینه های پزشکی با پول بیاورد. او شوهری با رؤیت سینگ ، بیوه ساکن مستقر در او ، شغلی را برای فرزندان خود پیدا می کند ، اما او ترجیح می دهد که فردی بالغ باشد. بنابراین او لباس زن پیرزن را تنگ می کند ، خود را Savitri می نامد و استخدام می شود. بعد از اینکه عاشق خواهرزاده کارفرمایش ویجی شد ، در حالی که بعداً از آن دلخور می شویم ، اوضاع خنده دار و غیرقابل کنترل است. و اغتشاشات پس از شروع به سرزنش توسط یک مرد ناشناخته ، مرگبار می شود