قرار بود کار ساده ای باشد. تمام کارهایی که لوسی انجام داد این بود که کیفی مرموز را به آقای جانگ تحویل داد. اما بلافاصله لوسی گرفتار معامله کابوس می شود که در آن اسیر می شود و برای یک داروی مصنوعی جدید و قدرتمند به یک قاطر مواد مخدر تبدیل می شود. هنگامی که کیسه ای را که داخل معده خود دارد نشت می کند ، بدن لوسی دستخوش تغییرات غیرقابل تصور می شود که شروع به باز کردن تمام توان ذهن او می کند. لوسی با قدرتهای جدید خود ، تبدیل به یک جنگجو بی رحمانه می شود که قصد بازگشت به اسیران خود را داشته باشد. وی از استاد ارزشمند ، رهبر پیشرو در ذهن انسان ، و پیر کاپیتان پلیس فرانسه ، کمک ارزنده ای می کند