پنج پسر جوان در دوران قبل از بلوغ به طور جمعی توسط یک زن جوان و جوان زیبا ، برنادت ژووه جذب می شوند. او چشمه های نفسانی درخشان را در آنها بیدار می کند. از آنجا که آنها خیلی جوان برای دوست داشتن او هستند ، تصمیم می گیرند به جای او از او متنفر و عذاب آور باشند. هر جا که برنادت و یار عزیز او جرارد روشن شوند ، پنج پسر در آنجا حضور دارند و آنها را آزار می دهد. آنها همچنین شروع به ترسیم قلبهای سوراخ دار با اسم این دو عاشق در همه جا می کنند ، اما جرارد و برنادت به سختی متوجه آن می شوند. ناکامی پسران آنها را پرخاشگرتر می کند. یک روز در ماه اوت جرارد می گوید با برنادت وداع می کند. او به مدت سه ماه دور خواهد بود. وقتی برگشت ، امیدوار است
پنج پسر جوان در دوران قبل از بلوغ به طور جمعی توسط یک زن جوان و جوان زیبا ، برنادت ژووه جذب می شوند. او چشمه های نفسانی درخشان را در آنها بیدار می کند. از آنجا که آنها خیلی جوان برای دوست داشتن او هستند ، تصمیم می گیرند به جای او از او متنفر و عذاب آور باشند. هر جا که برنادت و یار عزیز او جرارد روشن شوند ، پنج پسر در آنجا حضور دارند و آنها را آزار می دهد. آنها همچنین شروع به ترسیم قلبهای سوراخ دار با اسم این دو عاشق در همه جا می کنند ، اما جرارد و برنادت به سختی متوجه آن می شوند. ناکامی پسران آنها را پرخاشگرتر می کند. یک روز در ماه اوت جرارد می گوید با برنادت وداع می کند. او به مدت سه ماه دور خواهد بود. وقتی برگشت ، امیدوار است