یک هفته با Junior Bonner ، یک راننده طرفدار طرف مقابل در اشتباه 40 ، شکست ، کبود شد و به مقصد Prescott ، شهر محل اقامت خود ، برای سالانه 4 ژوئیه Frontier Days. پدر او ، آس ، رویایی متلاشی است که با پیدا کردن طلا در استرالیا ثابت شده است. مادرش به دوست عزیز آس تسلیم شده است. برادرش کورلی در حال پاره کردن حومه شهر برای ساخت یک میلیون املاک و مستغلات است. جونیور فقط می خواهد هشت ثانیه روی برهما بماند ، با آس آویزان شود ، راهی برای گذراندن اوقات با زنی زیبا که چشمانش به اوست ، پیدا کند و به اندازه کافی کسب کند تا به رودوئیه هفته آینده برسد. همانطور که غرب قدیمی و کد آن جای پیشرفت را می بخشد ، جونیور تنهاست ، لاکونیک و در جاده است - همان جایی که او می خواهد باشد